بعد از نمازبه یکی از پایگاه های بسیج رفتم داخل شدم و خواستم آخر مجلس بنشینم که سخنران جلسه بلند شد وهمه در مجلس بلند شدند وبرگشتند به طرف درب ورودی من هم که فکر کردم شخص مهمی وارد شده برگشتم به طرف درب ولی هیچ کس نبود ناگهان سخنران صدا زد حاج آقا بفرمایید جلو  ،متوجه شدم که سخنران وحاضرین در جسله به احترام من بلند شده اند خیلی خجالت زده شدم واز آنها تشکر کردم‌.درانتهای جلسه وقتی شام تمام شد به من گفتند حاج آقا دعای سفره را بخوان من هم چند جمله عربی که پایان غذا می خوانند را خواندم وچند دعا به زبان فارسی گفتم وسعی کردم دعاهایم رنگ بسیجی داشته باشد گفتم خدایا ما که خیلی سیر شدیم گرسنگان را سیر کن،همه گفتندآمین گفتم خدایا ما که خوردیم و ترکیدیم آمریکا را هم بتر ،همه خندیدند

ما که ترکیدیم آمریکا را هم بترکون

داستان جالب:ابراز وجود وخودنمایی مانع موفقیت است

خاطرات با مزه:تو ایران اگه بگی رفتم کره ماه طرف مقابل میگه من سه دفعه رفتم

هم ,سخنران ,شدم ,گفتم ,حاج ,جلسه ,ما که ,طرف درب ,به طرف ,خدایا ما ,من هم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرض آرایشگر سیبری روغن های گیاهی تچنو techNow تکنولوژی روز جهان خلاصه کتاب نظام اقتصادی صدر اسلام هادی غفاری مشتریان کیان آرت تولید محتوا تخصصی نمایندگی رسمی هایلوک در ایران دانش مایه حیات جانهاست.